کتاب آزادی انسان
کتاب آزادی بندگی
آزادی به معنای واقعی کلمه صرف رها شدن بی هدف نیست. آزادی واقعی، خروج از هر محدودیت و تعلقی برای رهایی و حرکت در بی نهایت است؛ در هر آزادی یک سلب است و یک ایجاب. لذا بالاترین شعار آزادی، شعار لا اله الا الله است. غایت حرکت و نهایت آزادی انسان، همان هدف زندگی، یعنی خود خداوند و توحید است که از طریق برپایی عدالت محقق است از این جهت فلسفه بعثت انبیاء نیز توحید و برپایی عدالت برای توحید است. راه رسیدن به هدف زندگی، عبودیت، صراط مستقیم و تسلیم در بندگی و اسلام است، لذا همه جن و انس برای حرکت در این راه خلق شده اند. انسان که صاحب اراده است میتواند از این راه منحرف شود، مواظبت در راه ماندن یعنی تقوا که تقوا به معنی پرهیزکاری نیست. اگر در زندگی، قوای دانی انسان برقوای عالی او تسلط پیدا کرد، این فرد از مسیر عبودیت خارج شده است، انقلاب قوای عالی بر علیه حاکمیت قوای دانی و بازگشت به مسیر عبودیت، توبه است. انسانها به نسبت حرکت در مسیر آزادی و هدف زندگی دوگونه اند یا حقیرند و یا بزرگ، انسان های بزرگ یا خواسته های بزرگشان در حیطه خود دانی است، یا دغدغه های خود عالی و انسانی دارند که اگر دردهای بزرگ انسانی و فطری داشته باشند بزرگی روح پیدا می کنند و بزرگوار می شوند.
کتاب خدا در زندگی انسان
تجلی هدف (خدا) در زندگی انسان که گسیختگی و تشتت را از انسان میزداید موضوع کتاب «خدا در زندگی انسان» را تشکیل میدهد.
پس از تبیین جایگاه خداوند در معرفت و اندیشه انسان به عنوان هدف نهایی خلقت عالم در کتاب آزادی بندگی، هدف زندگی، در کتاب خدا در زندگی انسان، به لزوم عملی تجلی خداوند در زندگی انسان پرداخته میشود. نکته مهم این است که برای ورود خدا در زندگی انسان از کدام نقطه باید شروع کرد؟ همانگونه که آغازین بحث در سیر مطالعاتی بینش مطهر، از آزادی اندیشه بود برای تحقق برنامه تربیتی حضور خداوند در زندگی انسان، باید از فکر شروع کرد. ایجاد نظام فکری و قرارگاه اندیشهای، انسان را به سمت وحدت شخصیت سوق میدهد و او را از بیماری فکرهای پراکنده نجات خواهد داد. با استناد به آیه ۲۹ سوره زمر، اگر بر فکر انسان اربابهای متفرق، دستورهای متفاوت بدهند، این انسان از لحاظ روانشناسی مریض است و یک انسان مریض ممکن است کارهای خوب زیادی انجام دهد، ولی یک کار بزرگ نمیتواند انجام دهد. پس ابتدا باید با ایجاد نطام فکری به وحدت و نظام فکری بپردازد سپس قلب و رفتار را در این نظام قرار دهد تا وحدت شخصیت پیدا کند